لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

مصاحبه گر :

 

ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود روی زمین افتاد و زمزمه میکرد دوربین

 

رو برداشتم و رفتم بالای سرش داشت اخرین نفساشو میزد ازش پرسیدم این

 

لحظات اخر چه حرفی برای مردم داری با لبخند گفت:از مردم کشورم میخوام وقتی

 

برای خط کمپوت میفرستن،عکس روی کمپوت ها رو نکنن گفتم داره ضبط میشه

 

برادر یه حرف بهتری بگو با همون طنازی گفت...اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه

 

افتاده.  از خاطرات یک رزمنده

16109066220755336633 نوشته های دردناک و تاسف بار(از دستش ندید)+عکس


موضوعات مرتبط: مطالب غیر درسی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 28 فروردين 1391برچسب:شوخ ,طبعی, یک, رزمنده, ایرانی ,تا ,لحظه, آخر ,!, | 2:23 بعد از ظهر | نویسنده : خلیلی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • آراد