ما به ۱۲ قسم می باشد: اسم شرط ،موصول،استفهام،تعجبیه،حرف مصدری،حرف زائد ،حرف نفی عامل،حرف نفی غیرعامل ،کافه،عمل لیس،نکره تامه
برچسبها:
مذکر و مؤنث
اهداف درس:
- آشنايي با اسم و انواع آن
- آشنايي با مفرد، مثني و جمع
- آشنايي با اقسام اسم مؤنث
کلمه در عربي به سه قسم تقسيم مي شود: 1- اسم 2- فعل 3- حرف
آنچه در اين طرح بدان مي پردازيم، آشنايي با اسم و برخي از انواع آن است درابتدا بايد با اسم آشنا شويم:
اسم کلمه اي است که بر معناي مستقلي دلالت مي کند و تفاوت آن با فعل در اين است که فعل علاوه بر آن که معناي مستقلي دراد، معناي آن مقترن به زمان است حال آن که اسم بر زمان دلالت ندارد.
چنانچه اسم به گونه اي باشد که تحقق خارجي داشته باشد به آن«اسم ذات» يا «اسم عين» مي گويند مثل: کتاب / علي / مدرسه
و اما اگر ذاتاً تحقق خارجي نداشته و بايد به چيز ديگري متکي باشد بدان «اسم معني» مي گويند مثل: بياض (سفيدي) / ضَرب (زدن)
اسم تقسيماتي دارد که از آن جمله مي توان به: 1) مذکر و مؤنث 2) متصرّف و غيرمتصرف اشاره کرد.
اسم مذکر و مؤنّث، هر کدام بر دو قسم اند: حقيقي و مجازي.
اسم مذکر حقيقي، اسمي است که در مورد مردان و يا حيوانات نر به کار برده مي شود مانند: «رجل» و «جمل»
و اسم مؤنث حقيقي، اسمي است که در مورد زنان و يا حيوانات ماده به کار برده مي شود مانند: «إمرأة» و «ناقة».
و اما مذکر و مؤنث مجازي، در زبان عربي برخي از اشياء را مذکر و برخي ديگر را مؤنث گفته اند بي ان که بتوان مذکر و مؤنث بودن را براي آن ها تصور کرد، در واقع مجازاً و اعتباراً مذکر يا مؤنث ناميده مي شوند که البته برخي از اسم هاي مؤنث مجازي را مي توان از روي علامت تأنيث آن ها فهميد:
«مذکر مجازي» مانند قلم / جدار / قمر- و «مؤنث مجازي» مانند: دار / غرفة / شمس
براي اسم مذکر علامت ويژه اي وجود ندارد اما اسم مرنث سه نشانه دارد که عبارتند از:
1) ة (تاء تأنيث) مانند: فاطمة / محسنة / سليمة
2) «الف مقصور» مانند: سلمي / ليلي / عُظمي
(مقصور به معناي «کوتاه» مي باشد و «الف مقصور» الفي است که پاي? آن «ي» مي باشد)
3) «الف ممدود» مانند: حسناء / حمراء / سوداء
(«ممدود» به معناي «کشيده» مي باشد و «الف ممدود» الف کشيده را گويند)
اقسام مؤنث: اسم مؤنث بر سه قسم است:
الف) مؤنث لفظي: اسمي است که بر مذکر دلالت مي کند اما علامت تأنيث دارد مانند: طلحة / زکرياء (يعني اسم مختص مردان است اما علامت تأنيث به همراه دارد)
ب) مؤنث معنوي: اسمي است که بر مؤنث دلالت مي کند ولي علامت تأنيث ندارد مانند: مريم / زينب
ج) مؤنث لفظي و معنوي: اسمي است که هم تأنيث دارد و هم بر انسان يا حيوان ماده دلالت مي کند مانند: بقرة / ليلي / حمراء.
اسم مؤنث چنانچه هيچ يک از نشانه هاي تأنيث را نداشته باشد، در چهار مورد مؤنث معنوي خواهد بود:
1) وقتي که نام مختص زنان است مانند: زينب / مريم
2) وقتي که بر معاني اطلاق شود که مختص زنان است مانند: أمّ / أخت
3) در مواردي که به سرزمين ها، شهرها و قبيله ها دلالت مي کند مانند: شام / موصل / قريش
4) در برخي موارد که به اعضاي زوج بدن دلالت دارد مانند: يَد / رِجل / عين
برخي از کلمات هستند که براي مذکر و مؤنث يکسان به کار مي روند مانند:
الف) کلماتي که بر وزن «فعّاله» هستند مانند: رجل علّامة و إمرأة علّامة
ب) کلماتي که بر وزن «مفعال» هستند مانند: رجل مِفضال و إمرأة مفضال
ج) کلماتي بر وزن «مفعيل» مانند: رجل معطير و إمرأة معطير
د) کلماتي بر وزن «فُعَلَه» مانند: رجل ضحكة و إمرأة ضحكة
يادآوري: «تاء» تأنيث به آخر صفاتي که مخصوص زنان است افزوده نمي شود مانند: إمرأة حامل (زن باردار) / إمرأة مرضع (زن شيرده).
تمرين: به اسم هاي مذکر و مؤنث و انواع آن در کلمات زير دقت کنيد:
أرض (مؤنث مجازي / معنوي)- شجر (مذکر مجازي)- ديک (مذکر مجازي)- عمة (مؤنث حقيقي / لفظي و معنوي)- نملة (مؤنث مجازي / لفظي)- قوس (مؤنث مجازي / معنوي)- رباب (مؤنث حقيقي / معنوي)- ابن (مذکر حقيقي)
هريک از اسامي مذکر و مؤنث به هنگام مفرد، مثني و جمع نيز شرايط خاص خود را دارند.
اسم مفرد اسمي است که بر يک شيء يا يک حيوان و يا يک انسان دلالت مي کند مانند: رجل، کتاب. اسم مفرد علامتي ندارد.
مثني اسمي است که بر دو انسان يا دو حيوان يا دو چيز دلالت مي کند مانند: مؤمنان، فرسين، کتابان. علامت مثني «الف و نون» و «ياء و نون» مکسور ماقبل مفتوح است.
تبصره:
برخي از کلمات به صورت مثني مي ايد (علامت مثني را دارند) اما مثني نيستند مانند:
«کلا»، «کلتا»، «إثنان»، «إثنتان» و «إثنتين» (علامت تثنيه را نمي توان از آخر آن ها حذف کرد) که به اين گونه اسم ها، ملحق به مثني مي گويند.
و امّا جمع اسمي است که بر سه يا بيش از آن دلالت کند مانند: مسلمين، رجال، أغنام، کتب.
جمع بر سه قسم است: جمع مذکر سالم، جمع مؤنث سالم، جمع مکسر.
جمع مذکر سالم؛ جمعي است که در مفرد آن تغييري داده نمي شود و تنها علامت هاي «ون» و «ين» مفتوح به آخر آن افزوده مي شود مانند: مؤمنين، مسلمون.
«ون» نشان? جمع در حالت رفع و «ين» علامت جمع در حالت نصب و جر است.
ملحق به جمع مذکر سالم کلماتي هستند که اعراب جمع مذکر را مي گيرند اما شرايط جمع مذکر سالم را ندارند دانشمندان علم نحو اين گونه اسماء را ملحق به جمع مذکر سالم ناميده اند و مشهورترين آن ها عبارت است از کلماتي که معناي جمع دارند و مفردي از خود ندارند مانند: «أولو» و «عالَمون» (جمع عالم) و «اعداد عقود» مانند «عشرون» و «ثلاثون» و «أربعون» تا «تسعون» و کلماتي نظير «بتون» و «أرضون» و «ستون» که ملحق به جمع محسوب مي شوند.
جمع مؤنّث سالم اسمي است که بر بيش از دو مؤنث دلالت مي کند و علامت آن «الف» و «ت» است، قاعد? عمومي براي بناي جمع مؤنث سالم افزودن «الف» و «ت» در آخر مفرد است مانند: مريمات، إبداعات.
اگر چنانچه اسم به «تاء تأنيث» پايان يافته باشد، تائ تأنيث از آخر آن حذف مي شود مانند: «مؤمنة» که جمع آن مي شود «مؤمنات» و «نادرة» که مي شود «نادرات».
جمع مکسر جمعي است که با تغيير صورت مفرد و احياناً تغيير حرکات مفرد ساخته مي شود مانند: «رجال» که جمع «رجل» است و «مُدُن» که جمع «مدينة» است و «أُشد» که جمع «أَسَد» است.
تمرين: انواع اسم هاي مفرد، مثني و جمع را در ميان اسامي زير ببينيد:
اسماء (جمع مکسر إسم)- أشخاص (جمع مکسر شخص)- محسنون (جمع مذکر سالم / محسن)- صالحات (جمع مؤنث سالم / صالحة)- سالمون (جمع مذکر سالم / سالم)- خمسون (ملحق به جمع مذکر سالم)
برچسبها:
آزمون زندگی
30 نکته جالب وتاثیرگذار...
وا اسفا...
عربی سوم دبیرستان
دانلود فایل آموزش اعداد عربی-پاورپوینت
آموزش کامل و آسان قواعد عربی سال سوم ریاضی
نمونه تمرینات نوروزی کارسنج
تکالیف سال اول و دوم متوسطه
اخلاق بزرگان
33 نکته در باره تشکیل(حرکت گذاری) در سؤالات عربی کنکور
سخنان ماندگار
خودآزمایی
افزایش زیبایی
أمر به معروف از دیدگاه علامه حسن زاده ی آملی
جزوه ی نکات عربی برای کنکور
دانلــــــــــــــــــود نرم افزارها و برنامه های زبان عربی
میهمانی
یک نماز خالصانه
حجاب
كتاب ورق زن عربي سال اول دوره متوسطه اول (عربي هفتم)
جزوه درس اول عربی 3
جزوه درس اول عربی 2
شوخ طبعی یک رزمنده ایرانی تا لحظه آخر !
میلاد اعتبار عالم امکان ( حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر مبارک
خدایا...
نوروز فاطمی
خداوندا
15 درس زندگي كه در هيچ مدرسه اي ياد نمي دهند!
دعايي مجرب براي حاجتي كه اميدي به برآورده شدن آن نيست